دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • زقوم | زَقّوم، گياهی جهنمی، يادشده در قرآن کريم، که به‌عنوان ابزاری برای عذاب، خوراک گناهکاران است. واژۀ زقوم 3 بار در قرآن کريم در آيات 62 سورۀ صافات (37)، 43 سورۀ دخان (44) و 52 سورۀ واقعه (56) به کار رفته است. براساس اين آيات، زقوم درختی در جهنم با ميوه‌هايی شبيه به سر شياطين، خوراک و غذای جهنميان است و ايشان با ...
  • زقاق | زَقّاق، ابوبکر احمد بن نصر، مشهور به زقاق کبیر، صوفی سدۀ 3 ق/ 9 م.
  • زفر بن هذیل | زُفَرِ بْنِ هُذَیْل، ابوالهذیل عنبری (110- 158 ق/ 728-775 م)، عالم و فقیه بصری و از اصحاب ابوحنیفه. نَسَب وی با چند واسطه به شاخۀ مُضَر از عدنان می‌رسد (ابن‌خلکان، 2/ 317- 318)؛ همچنین، عنبری نشان‌دهندۀ نسبت او به عنبر بن عمرو بن تمیم است (قرشی، 4/ 268).
  • زعیم | زَعیم، حُسنی (1894- 1949 م/ 1273- 1328 ش)، رهبر کودتای نظامی 1949 م، و دومین رئیس‌جمهور سوریه که در 1949 م به قدرت رسید و در همین سال هم اعدام شد.
  • زعیتر، اکرم | زُعَیْـتِر، اکرم (۱۳۲۷-1416 ق/ 1909-1995 م)، مبارز سیاسی فلسطینی، روزنامه‌نگار، دیپلمات، دارای سمتهای متعدد سیاسی و نویسنده.
  • زعفرانیه |
  • زعفرانلو | زَعْفِرانْلو، از ایلات کُرد و از طوایف پیشین بزرگْ‌ایل چَمَشگزک. ایل زعفرانلو که در متون آن را به‌شکل ظفرانلو، زافرانلی، زاخوران، زفرانلو، و زافران نیز آورده‌اند، طوایف و تیره‌هـای متعددی دارد. زعفرانلو از ایلات کرد شیعه‌مذهب‌اند کـه پیش از تشکیل دولت صفوی (ح 905- 1148 ق/ 1500-1735 م) در غرب ایران و مناطقی از...
  • زعفران | زَعْفِران، از گیاهان دارویی مشهور دورۀ اسلامی و نیز ادویه‌ای مهم از دیرباز تا کنون.
  • زط |
  • زریوار | زِریوار، بزرگ‌ترین دریاچۀ آب شیرین ایران در شهر مریوان از توابع استان کردستان.
  • زرینه رود | زَرّینه‌رود، از مهم‌ترین و طویل‌ترین رودخانه‌های حوضۀ آبریز دریاچۀ اورمیه.
  • زرین کوب، عبدالحسین | زَرّینْ‌کوب، عبدالحسین (1301- 1378 ش/ 1923- 1999 م)، ادیب، مورخ، نویسنده، محقق معاصر و استاد دانشگاه تهران. عبدالحسین زرین‌کوب در اواخر اسفند 1301 در بروجرد زاده شد. بااینکه گاه زادروز او را 27 اسفند این سال نوشته‌اند (نک‍ : افشار، 7؛ محمدخانی، 18)، این تاریخ چندان دقیق نیست و به قول خود وی، «هر سال، یک دو رو...
  • زمرد | زُمُرُّد، از کانیهای گران‌بها (احجار کریمه)، به رنگ سبز چمنی، شفاف و درخشان، یکی از 3 گوهر فاخر در کنار یاقوت و مروارید (بیرونی، الجماهر ... ، 156) که البته یاقوت گران‌بهاتر از دو گوهر دیگر ‌انگاشته می‌شد.
  • زرین قلم |
  • زرین دشت | زَرّینْ‌دَشْت، شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس. این شهرستان از شمال و شرق به شهرستان داراب، از شمال غربی به شهرستان جهرم، و از جنوب و جنوب غربی به شهرستان لار محدود است ( اطلس ... ، 145). شهرستان زرین‌دشت بـا مساحت 626‘4 کمـ2، 8٪ از خـا‌ک استـان و 1٪ از خـاک کشور را شامـل می‌شود. 62٪ از این منطقه، کوهستانی و...
  • زرین دست | زَرّینْ‌دَسْت، شهرت ابوروح محمد بن منصور عبدالله بن منصور جرجانی، جراح و چشم‌پزشک ایرانی روزگار ملکشاه سلجوقی (سل‍ 465- 485 ق/ 1073-1092 م) و نگارندۀ نور العیون، کهن‌ترین اثر چشم‌پزشکی، به فارسی در 480 ق/ 1087 م.
  • زریع، بنی | زُرَیْع، بَنی، یا زریعیان، سلسلۀ اسماعیلی‌مذهب حاکم بر عدن در سده‌های 5 و 6 ق/ 11 و 12 م، از شاخۀ یام قبیلۀ همدان. این عنوان از نام یکی از حکمرانان این سلسله، به نام زریع بن عباس گرفته شده است (نک‍ : عماره، 172؛ ادریس، 274-275؛ دفتری، 315).
  • زری بافی | زَری‌بافی، بافت نوعی پارچه که در آن نخ فلزی، مانند طلا و نقره به کار رفته است. اهمیت لباس در تمایز جایگاه افراد گوناگون و تجملات، سبب استفاده از طلا در بافت پارچه شده است (اکرمن، 2055). به‌سبب نبود یا کمبود آثار و نمونه‌های باقی‌مانده، بسیاری از آگاهیهای ما برگرفته از متون تاریخی ــ به‌ویژه یونانی ــ و پس از ...
  • زریاب، عباس | زَرْیاب، عباس (1297-1373 ش/ 1918-1994 م)، استاد تاریخ، محقق، مؤلف، دانشنامه‌نگار، مترجم و عضو شورای عالی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ او از جملۀ جامع‌الاطراف‌ترین محققان و فضلای معاصر ایران بود. در بعضی منابع، سال تولد او را 1298‌ ش ذکر کرده‌اند که درست نیست.
  • زره، دریاچه |
  • أُقْلیدِس | أُقْلیدِس، أشهر علماء الرياضيات في العصر القديـم (القرنان 4و3 ق.م) الذي ظلت شهرته قائمة حتى اليوم بوصفه أبا الهندسة. لاتتوفر معلومات واضحة عن مسقط رأسه وكيفية تعلمه. وإن معلوماتنا عن حیاته تقتصر علی ما نقل عن مؤرخي أواخر العصر القديم، أو من مؤلفي العصر الإسلامي. وقد عُدّ معاصراً لأوطولوقس وأرخميدس (ن.ع.ع)، غی...
  • زروق، احمد | زَرّوق، احمد (846- صفر 899 ق/ 1442- دسامبر 1493 م)، شهاب‌الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن عیسى بُرنُسی فاسی مشهور به زروق، فقیه، صوفی، عالم و اصلاحگر مراکشی و بنیان‌گذار طریقۀ زروقیه.
  • زرنگ | زَرَنْگ، نام یکی از استانهای شرقی هخامنشیان که سپس‌تر سیستان خوانده شد و همچنین نام شهر مرکزی آن استان، از سده‏های پیش از اسلام تا چند سدۀ نخست اسلامی.
  • زرگری | زَرْگَری، شاخه‌ای از فلزکاری هنری.
  • زرگری |
  • زرگری |
  • زرکوب شیرازی |
  • زرکوب تبریزی | زَرْکوبِ تَبْریزی، نجم‌الدین ابوبکر محمد بن مودود طاهری تبریزی، معروف به نجم‌الدین زرکوب (د 15 رجب 712 ق/ 16 نوامبر 1312 م)، عارف و شاعر اواخر سدۀ 7 و اوایل سدۀ 8 ق.
  • زرکلی | زِرِکْلی، ابـوغیث خیرالدین بـن محمـود (9 ذیحجـۀ 1310- 3 ذیحجۀ 1396 ق/ 25 ژوئن1893-25نوامبر 1976 م)، دائرةالمعارف‌نویس، ادیب، تاریخدان، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی سدۀ 14 ق/ 20 م جهان عرب.
  • زرکشی | زَرْکِشی، بدرالدين ابوعبداللٰه محمد (745-794 ق/ 1344-1392 م)، فقيه، اصولی، نحوی و اديب شافعی مصری، و صاحب کتاب البرهان فی علوم القرآن، نخستين اثر تأليف‌شده در اين زمينه.
  • زرقالی | زَرْقالی، شهرت کنونی ابواسحاق ابراهیم بن یحیى تجیبی نقاش، مشهور به «ولد زرقیال» (صاعد، 255-256؛ و به پیروی از او، قفطی، 57) یا ابن‌زرقاله (ابن‌ابار، 1/ 120‌) یا زرقاله (همو، 1/ 34: ابواسحاق طلیطلی معروف به زرقاله؛ بطروجی، گ 2 ر؛ ابن‌هائم، گزیده‌های پوئیگ، 91: «ابواسحاق ابراهیم بن یحیى المعروف بالزرقاله»، نیز ...
  • زرقاله |
  • زردشتیان | زَرْدُشْتیان، بهدینان یا مَزدیَسنان یا گَورونی، از گروههای دینی ایرانی، که شمار آنان را در ایران در حدود 000‘30 تن دانسته‌اند.
  • زرافشان | زَرْاَفْشان، رودخانه‌ای محصور در خشکی، واقع در آسیای مرکزی، امروزه جاری در کشورهای تاجیکستان و ازبکستان.
  • زرارة بن اعین |
  • زخرف | زُخْرُف، چهل‌وسومین سورۀ قرآن کریم به ترتیب مصحف، و شصت‌وسومین سوره در ترتیب نزول، پس از سورۀ شورى و پیش از سورۀ دخان.
  • زحل | زُحَل، در فارسی، کیوان و در انگلیسی، سَتِرن؛ هفتمین جرم آسمانی در ترتیب نظام زمین‌مرکزی و ششمین سیاره در نظام خورشیدمرکزی. دورترین سیارۀ قابل دیدن با چشم غیرمسلح.
  • زحاف |
  • زجاجی، ابوالقاسم عبدالرحمان | زَجّاجی، ابوالقاسم عبدالرحمان بن اسحاق نهاوندی (د ح 340 ق/ 951 م)، نحوی، لغت‌شناس و محدث ایرانی‌تبار سدۀ 4 ق/ 10 م.
  • زجاجی، ابوعمرو | زَجّاجی، ابوعمرو محمد بن ابراهیم بن یوسف (د 348 ق/ 959 م)، از صوفیۀ نامدار سده‌های 3-4 ق/ 9-10 م.
  • زجاج | زَجّاج، ابواسحاق ابراهیم بن سَری بن سَهْل، نحوی و لغت‌شناس نیمۀ نخست سدۀ 4 ق/ 10 م.
  • زبیری |
  • زبیر بن عوام | زُبَیْـرِ بْنِ عَـوّام، ابوعبـدالله (مق‍ 36 ق/ 656 م)، صحـابی مشهور، پسرعمۀ پیامبر اسلام (ص).
  • زبیر بن بکار | زُبَیْرِ بْنِ بَکّار (172-256 ق/ 788-870 م)، ابوعبدالله، اخباری، نسب‌شناس و شاعر پرآوازه. زبیر (منسوب به اسدی، زبیری، مدینی، مکی) از نوادگان زبیر بن عوام، صحابی معروف بود (ابن‌ندیم، 140؛ ذهبی، سیر ... ، 10/ 31). وی در مدینه زاده شد و همان‌جا پرورش یافت و در جوانی به‌سبب دانش و آگاهی‌اش از سنن و تاریخ، به شهرت...
  • زبیر، شهر | زُبَیْر، شهری در جنوب عراق، و مرکز شهرستانی به همین نام، در استان بصره.
  • زبیدی، محمد مرتضی بن محمد حسینی | زَبیدی، محمد مرتضى بن محمد حسینی (1145-1205 ق/ 1732-1791 م)، محدث، فقیه، ادیب، لغت‌دان و صاحب تاج العروس.
  • زبیدی، ابوعبدالله محمد بن یحیی قرشی | زَبیدی، ابوعبدالله محمد بن یحیى قرشی (د 555 ق/ 1160 م)، ادیب، نحوی و واعظ عصر عباسی. ازآنجاکه هیچ‌یک از منابع اشاره‌ای به سلسله‌نسب او تا اجداد قریشی‌اش نکرده‌اند، نمی‌دانیم آیا نسبت «قرشی» او قبیلۀ قریش است یا وجه دیگری دارد.
  • زبیدی، ابوبکر محمد بن حسن | زُبَیْدی، ابوبکر محمد بن حسن (د 379 ق/ 989 م)، ادیب، لغت‌شناس، نحوی و شاعر اندلسی.
  • زبیده بنت جعفر | زُبَیْده بِنْتِ جَعْفَر (د 216 ق/ 831 م)، همسر هارون‌الرشید، مادر امین و از زنان نامی عصر اول عباسی (132-232 ق/ 749-847 م). مورخان نام و نسب وی را به‌صورت زبیده بنت جعفر (اکبر) ابن ابی‌جعفر منصور عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس ابن عبدالمطلب بن هاشم قریشی ذکر کرده‌اند (ابن‌قتیبه، 383؛ ابوالفرج، 10/ ...
  • زبید | زَبید، شهری تاریخی در جنوب تِهامه در نواحی غربی یمن.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: